سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقایق تاریخ باستان
حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
قالب وبلاگ

در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود. 


اسنادی بر اثبات ازدواج با محارم در دین زرتشتی  

استاد مرتضی راوندی میگوید :

« به عقیده پروفسور مینورسکى و عده ‏ای از صاحبنظران، منظومه ویس و رامین در حدود نه قرن پیش، یعنى پنجاه سال پس از آنکه فردوسى شاهنامه را به پایان رسانیده، پرداخته شده است. اصل پهلوى، و زمینه جغرافیایى داستان، اسامى شخصیتها و اماکن، طرز حکومت و اوضاع کلى جامعه، طرز عشق‏بازى و ازدواج ( زناشویى خواهر و برادر ) بطورى که در ویس- و رامین توصیف شده با هیچیک از ادوار تاریخى ایران جز دوره اشکانیان قابل انطباق نیست. »

مرتضى راوندى‏ ، تاریخ اجتماعى ایران ، ناشر: انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم‏ ، ج 1 ص 590


هرکس کتاب تاریخ اجتماعی ایران را بخواند در میابد که نویسنده هیچ گرایش خاصی به اسلام نداشت . 
و در مقابل گاهی ملی گرایی افراطی در وجود نویسنده موج می زد.  

ایشان می گویند :

« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مى‏داند  مى‏گوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »

همان ، ج ‏1 ص 591

در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتک‏دس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى‏ دادند .»

همان ، ج ‏1 ص 587  

« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یراف‏نامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى‏ هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت‏ . »

همان ، ج‏ 6 ص 283    

مرتضی راوندی میگوید :

«کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پى‏درپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعین‏حال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»

همان ، ج‏ 1 ص 474    

یان ریپکا میگوید :

« در ایران باستان، زناشویى پدر با دختر ، پسر با مادر و برادر با خواهر مجاز بود و حتى از لحاظ دینى، به عنوان عملى مستحب، توصیه مى‏شد. شوهر- مخصوصا بعدها- مى‏توانست همسرش را شریک دارایى خود سازد ؛ ولى، این حق را نیز داشت که او را رها کند و یا به مرد دیگرى واگذارد . »

یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، ترجمه: عیسى شهابى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ریال صفحه 81

استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند :

« بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى داده‏اند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى‏ این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیره‏ها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخ‏نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى‏ خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتک‏دس، پسندیده بوده‏ و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکى‏نژاد قرار میدادند . »

حسن پیرنیا ، تاریخ ایران باستان‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج‏3 ص 2693


برتولد اشپلولر :  

« ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است. »

برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میر احمدى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏ ، ج ‏2 ص 181

ابن اثیر الجزری می نویسد :

« برخى از تازیان در بحرین، کیش زرتشتى‏ را پذیرفته بودند. و زرارة بن عدس و دو پسرش، حاجب و لقیط، همچنین اقرع بن حابس و دیگران زرتشتى بودند. و لقیط به همین جهة با دختر خود دختنوس ، زناشوئى کرده و این نام فارسى را بر او نهاده بود. »

ابن اثیر جزرى ( قرن 6 هـ ) ، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران / ترجمه: عباس خلیلى، ابو القاسم حالت‏ ، ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى‏ ، تهران‏ ( دوره 33 جلدی ) ج ‏6 ص 98   

ازدواج خواهر و برادر ؛ در منظومه « ویس و رامین » اثر فخرالدین اسعد گرگانی آمده است :


چو مادر دید ویس دلســــــــــتان را          بگونه خوار کرده گلــــــــستان را   

بدو گفت: اى همه خوبى و فرهنگ‏         جهان را از تو پیرایه‏ســت و اورنگ

ترا خســـــــــــــــرو پدر بانوت مـــادر         ندانم در خورت شــــویى بکشور

چو در گیتى تو را همســـــــر ندانم‏          بتا همسرت دادن چون توانـــــم؟

در ایران نیست جفتى با تو همسر         مگر ویرو که هســـتت خـود برادر

تو او را جفـــــــت باش و دیده بفروز         وزین پیوند فـــــــــــرخ کن مرا روز

زن ویرو بود شایســــــــــــته خواهر         عروس من بود بایســــــــته دختر


*******

پس آنگه گفت با هر دو گرامـــــــى         شما را باد نـاز و شـــــــــادکامى‏

نباید زیور و چـــــــــــــــــیزى دلاراى         برادر را و خـواهـــــــر را بیـک جاى‏

نامه مهر مـــــــــــــــــــوبد هم نباید         گوا گر کــس نباشــــــد نیز شاید

گواتـــــــــــــــــان بس بود دادار داور         سروش و ماه و مهر و چرخ و اختر

پس آنگه دست ایشان را بـهم داد         بسى کرد آفرین بر هـــــردوان یاد


و نیز در «ویس و رامین» گفتار 16 ص 51 بیت 33 آمده است:


مرا جفــــت و برادر هر دو ویروست‏          همیدون مادرم شایسته شهروست‏

و در گفتار 24 ص 69 بیت 13 و 14 آمده است:


مرا ویرو خداوندست و شاهـــست‏          ببالا سرو و از دیــــــــــــدار ماهست

مرا او مهتـــــــــــــــــــــر و فرخ برادر          من او را نیز جفت و نیــــــــک خواهر

در «ویس و رامین» گفتار 24 ص 70 و 71 بیت 40- 43 و گفتار 25 ص 72 بیت 3 و 4، بترتیب، آمده است:


برادر کو مرا جفت گزیدســــــــــــت‏          هنوز او کام خویش از من ندیدست

براى اطلاع بر کیفیت و ارزش و آگاهى بر پاره‏اى از خصوصیات داستان «ویس و رامین» مراجعه کنید به : مقاله جناب آقاى مجتبى مینوى در «مجله سخن» دوره ششم، شماره نخستین سال 1333 خورشیدى، و مقالت سودمند استاد ولادیمیر مینورسکى، ترجمه آقاى دکتر مصطفى مقربى، در جلد چهارم، دفتر 1 و 2 «فرهنگ ایران زمین» سال 1335 خورشیدى ص 3 - 73

در آثار شاعران و نویسندگان فارسى‏زبان نیز جاى‏ بجاى بدین معنى اشاراتى طنزآمیز و نفرت‏بار و حاکى از نکوهش دیده مى‏شود ، و از آن جمله سنائى گوید :


دنیى ار چه ز حرص دلبرِ تُســـــت‏            دست زى او مبر که مادرِ تُست‏
 
گرنه اى گبر پس بخوش‏ سخنیش‏            مادرِ تُست چون کُنى بزنیش ؟
 

آرتور کریستین سن میگوید :

«اهتمام در پاکى نسب و خون خانواده یکى از صفات بارزه جامعه ایرانى بشمار مى ‏رفت، تا بحدى که ازدواج با محارم را جایز مى‏ شمردند و چنین وصلتى ‏را خویذوگدس‏ (در اوستا خوایت‏ ودث) مى ‏خواندند. این رسم از قدیم معمول بود، حتى در عهد هخامنشیان‏ ، اگرچه معنى لفظ خوایت ودث در اوستاى موجود مصرح نیست، ولى در نسکهاى مفقود مراد از آن بى‏ شبهه مزاوجت با محارم بوده. در بغ‏ نسک‏  و ورشتمان سرنک‏. اشاره به اجر این عمل رفته، مثلا اینکه مزاوجت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدى روشن میشود و دیوان را بدور میراند. نرسى برزمهر مفسر ادعا کرده، که خویذوگدس معاصى کبیره را محو مى کند. در زمان ساسانیان نه تنها در کتب معاصران مثل آگاثیاس و کتاب منسوب بابن دیصان‏ ذکر این عمل رفته، بلکه در وقایع آن دوره هم شواهدى چند مى ‏بینیم. یکى از اولیاء آن عهد ارداى‏ ویراز، که هفت خواهر خود را بزنى گرفته بود ، ممکن است وجود خارجى نداشته باشد، اما وهرام چوبین خواهر خود گردیگ (گردیه) را گرفت و مهران گشنسپ نیز پیش از گرویدن بکیش نصارى «بنابر عادت ناشایست و ناپاکى، که این گمراهان آنرا قانونى و بحق مى‏ پندارند» خواهرش را عقد کرده بود . بطریق ماربها هم عصر انوشیروان در کتاب حقوق سریانى. که راجع بازدواج است، گوید : «عدالت خاصه پرستندگان اوهرمزد بنحوى جارى میشود، که مرد مجاز است با مادر و دختر و خواهر خود مزاوجت کند»؛ و مثالهایى آورده است، که زردشتیان براى تأیید و تقدیس این امر روایت مى‏ کرده ‏اند . با وجود اسناد معتبرى، که در منابع زردشتى و کتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده میشود، کوششى که بعضى از پارسیان جدید براى انکار این عمل، یعنى وصلت با اقارب میکنند، بى‏ اساس و سبک سرانه است. مثلا تاویلى، که بلسارا  از کلمه خویذوگدس کرده و گفته است معنى آن «حصول رابطه است بین خدا و بنده بوسیله زهد و پرهیزکارى»، و نیز او گوید در زمان تحریر کتب پهلوى معنى ازدواج نامشروع باین کلمه تعلق گرفته است، ظاهرا «مراد اعمالى بوده، که منحصرا بحکماء مزدکى مذهب نسبت می داده ‏اند نه زردشتیان»، ولى باید دانست، که ازدواج با اقارب بهیچ وجه زنا محسوب نمی شده، بلکه عمل ثوابى بوده، که از لحاظ دینى اجرى عظیم داشته است. محتمل است، که قول هیون تسیانگ چینى در اوایل قرن هفتم میلادى‏ ، که گوید ازدواج ایرانیان عصر او بسیار آشفته است، ناظر بهمین رسم باشد.»

آرتور کرستین سن ، ایران در زمان ساسانیان‏ ، ترجمه: رشید یاسمى‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، 1368 هـ ش / چاپ ششم ، صفحه 433

دکتر عباس قدیانی در معنی خوایت‏ودت‏ Khvaetvatha میگوید :
«اصطلاحى در ایران باستان به معنى ازدواج با محارم.»

فرهنگ جامع تاریخ ایران‏ ، عباس قدیانى‏ ، انتشارات آرون‏ ، تهران‏ ، 1387 هـ ش ، چاپ ششم‏ ، ج 1 ص 370 

و صد البته در این زمینه اسناد ایرانی و یونانی و ... فراوان است .

 


[ یکشنبه 92/4/23 ] [ 4:32 عصر ] [ سیاوش امیرشاهی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به نام خداوندگار ، سرزمینمان ایران نقاط تاریک و روشن فراوانی دارد. آنچه ما در این وبلاگ در پی آن هستیم بیان حقایقی است که کمتر بدان پرداخته شده است. فراموش نکنیم که شناخت درست گذشته چراغ راه آینده است. نباید خود را فریب داد. حقیقت را باید گفت گرچه بر ضرر ما باشد.
امکانات وب