سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقایق تاریخ باستان
حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
قالب وبلاگ

امروزه زرتشتیان و پژوهشگران همگی معتقدند که اوستا کتابی است که در طول تاریخ دچار تحریف شده است . آنچنانکه در زمان ساسانیان و حتی قبل از آن ، کتاب اوستا 21 نسک ( فصل ) داشت. اما امروزه مقدار بسیار اندکی از آن یعنی فقط 5 کتاب از آن باقی مانده است - آن هم به صورت ناقص - و بقیه از بین رفته است. [ 1 ]  

 استاد پورداود میگویند : « اوستای امروزی یک چهارم اوستای روزگار ساسانی است . » [ 2 ]

ایشان میگویند : « اوستای هخامنشیان دارای 815 فصل بوده است منقسم به 21 کتاب و یا نسک در عهد ساسانیان وقتیکه به جمع آوری اوستای پراکنده پرداختند فقط 348 فصل به دست آمد . که آن راهم به 21 نسک تقسیم کردند . دانشمند انگلیسی وست 21 نسک ساسانیان را به 345700 کلمه تخمین کرده از این مبلغ امروز 83000 کلمه در اوستای کنونی موجود است . » [ 3 ] 

اما جالب است بدانیم که این تحریف ( و در واقع، نابود شدن بیشتر قسمتهای اوستا ) ، عمدی بوده است . یعنی جامعه ی زرتشتی به دلایلی خاص که در ادامه بیان خواهد شد دست به این اقدام زد . امروزه زرتشتیان برای توجیه و سرپوش نهادن بر این کار زشت ( تحریف عمدی اوستا ) ؛ که نشانگر ماهیت « کردار نیک » شان است ! این مسئله یعنی « از بین رفتن قسمت بیشتر اوستا » را بر گردن اسکندر مقدونی و اعراب می اندازند ! با این تفسیر که بخش زیادی از اوستا ابتداء در زمان یورش اسکندر مقدونی و سپس در زمان یورش اعراب به آتش کشیده شد ! ما بیان خواهیم کرد که این ادعا بیش از هر چیزی ، سرپوش نهادن بر یک اقدام خیانتکارانه است . زرتشتیان دست پیش گرفته اند تا پس نیفتند ! آنان با این ترفند به دنبال مظلوم نمایی اند تا خیانت رهبران گذشته دین زرتشتی به تاریخ مخفی بماند . بهتر است قبل از هر چیزی این ادعای زرتشتیان را بررسی کنیم .

حمله ی اسکندر :

به گواهی بسیاری از پژوهشگران اسکندر مقدونی دستور داد تا برخی از نسخه های اوستا ( حتی نسخه های کامل ) ترجمه و از آنان مراقب کنند . اگرچه برخی از نسخه ها را در میان سایر اسناد حکومتی و مذهبی به آتش کشید .

 برای مثال : یان ریپکا ، کتاب « تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ » میگوید : « شاه ویشتاسپ به نگارش اوستا فرمان داد و مقرر داشت که نسخه اصلى را در خزانه شاهى و دو رونوشت آن را در بایگانى، که اصطلاحا «دژنوشت» نامیده مى‏شد، نگه‏دارى کنند. اسکندر کبیر، پس از پیروزى، دستور داد یکى از نسخه ‏ها را سوزانده دیگرى را به زبان یونانى ترجمه کنند . » [ 4 ] 

نکته قابل ملاحظه که توجیه گران زرتشتی به آن توجه نداشتند این بود که اوستا فقط یک یا دو نسخه نبود بلکه نسخه های بیشتری هم به صورت تکه های پراکنده در نقاط گوناگون ایران زمین ( که در آن زمان حدود هشت میلیون کیلومتر مربع مساحت داشت ) وجود داشت که البته بیشتر این نسخه ها در ارزشمندی ، پایین تر از نسخه های خزانه ی شاهی بود . اما به هر روی ، اوستا بود ! ضمن اینکه اوستا به گواه پژوهشگران و باستان شناسان همواره به صورت شفاهی ( و سینه به سینه ) نیز منتقل می شد . حال اسکندر چه کرد ؟ سینه ها و حافظه های مردم را نیز به آتش کشید ؟؟؟
دیگر نکته ای که دروغگویان به آن توجه نکردند این بود که اسکندر مقدونی به گواه تاریخ حدود 550 سال ( 5 – 6 قرن ) پیش از ساسانیان به ایران حمله کرد . و اوستا هم در زمان ساسانیان 21 نسک بود ! حال از سخن این دسته از توجیه گران چنین نتیجه گرفته می شود که اسکندر مقدونی 500 سال قبل از وجود این 21 نسک اوستا ، آنان را به آتش کشید ! و ما نیز نیک می دانیم که اسکندر با یورش خود با ایران ، امپراتوری هخامنشی را نابود کرد . اما سخن ما نیز همین است که اوستا در عصر ساسانی 21 نسک بود . پس حمله اسکندر نمی تواند آسیبی به این نسکها رسانده باشد . در اینجا این توجیه گران ، راهی دیگر را پیش میکشند و آن هم یورش اعراب به ایران است !

حمله اعراب :

میگویند اعراب در حمله به ایران کتابخانه ها را به آتش کشیدند !

در پاسخ میگوییم در حمله اعراب به ایران اتفاقات ناگواری در برخی مناطق رخ داد . اما برخی با بزرگنمایی این اتفاقات و افزودن دروغ به این حوادث ، به راستی سعی در مظلوم نمایی دارند . تا خیانت خود را کمرنگ بلکه بی رنگ نشان دهند . با مراجعه به متون های معتبر تاریخی درمی یابیم که هیچ سند معتبری وجود ندارد که نشان دهد کتابخانه ها در حدی وسیع به آتش کشیده می شدند . فقط چند مورد جزئی و آن هم به صورت محدود ( و صد البته بر اساس نظرات نه چندان محکم ) را مشاهده می کنیم که کتابخانه ای به آتش کشیده شده باشد . گذشته از اینکه ایران در آن عصر حدود 5 – 6 میلیون کلیومتر مربع مساحت داشت . و هزاران هزاران آتشکده و مرکز دینی زرتشتی در ایران وجود داشت . اعراب مگر می توانستند تا چه مقدار کتابخانه و کتاب آتش بزنند ؟؟؟ علاوه بر این ، اوستا همچنان به صورت شفاهی ( و سینه به سینه ) در میان موبدان و مردم عادی وجود داشت . که عملاً حذف این آموزه ها به وسیله آتش سوزی ممکن نیست ! گذشته از این ما اسنادی تاریخی در اختیار داریم که نشان میدهد اعراب نه تنها کتابخانه ها و کتاب ها را به آتش نمی کشیدند بلکه به زرتشتیان ( یا به قول اعراب مجوسیون ) به عنوان پیروان « اهل کتاب » احترام میگذاشتند . و حتی جالب اینجاست که برخی از موبدان و رهبران دینی زرتشتی در سده های نخستین یورش اعراب ، حاکم و « والی » مناطق مختلف ایران بودند !  برای مثال برتولد اشپولر در کتاب « تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ » میگوید : « این‏طور به نظر مى‏ رسد که تازه پس از تسلّط عربها اوستا در دسترس عموم قرار گرفته و به نام کتاب مقدّسى آسمانى به مسلمانان ارائه گشته است. مسلمانان نیز این ادّعا را پذیرفتند و نوشته‏ هاى مجوسان بدین عنوان مورد احترام‏ واقع گشت. از ویرانى آتشکده‏ ها به فرمان دولت و یا اقدامات دیگرى بر ضدّ مقدّسات زردشتى‏ و یا کتب دینى آنان‏ خیلى ‏به‏ ندرت شنیده مى ‏شود، بلکه به عکس اوستا را از کتب مسلّم زردشتیان به حساب آوردند و موجود بودن آن را دلیل بر عقاید زردشتى گرفتند. با این وضع عقاید زردشت نیز جزء ادیانى درآمد که با آنها مى‏ بایستى مدارا شود، و بدین ترتیب وظیفه سرکوبى آنان دیگر موردى نیافت، و حتى در سال 840 میلادى (برابر با 225 هجرى) اعضاى دون پایه حکومت که در سرزمین سغد، به زردشتیان تجاوز کرده بودند، از طرف دولت مورد بازخواست و مجازات واقع شدند . » [ 5 ] 

 و گواهی دیگر پژوهشگران ( مخصوصاً تاریخنگاران مسلمان ) مبنی بر اینکه زرتشتیان به عنوان « اهل کتاب » همواره دارای حقوق محفوظ بودند .

 همه ی این گفتارها نشان میدهد که آتش زدن کتابها و کتابخانه ها در درجه ی اول ( تا حد زیادی ) دروغ است . و اگر هم درست باشد درحد بسیار جزئی و محدود بوده است . و از طرفی تأثیر چندانی در متن اوستای مکتوب ( و نوشته های دینی زرتشتی مخصوصاً اوستا ) نداشته است . و از طرفی اوستای ساسانی تا قرن 3 - 4 هجری همچنان باقی بود ! یعنی پس از ورود اسلام به ایران ، همچنان اوستای ساسانی به در میان زرتشتیان برقرار بود . پس از آن بود که ناگه اوستا ... !!!

پس علت این تحریف چه بوده است ؟؟؟

با مراجعه به نوشتارهای تاریخی درمی یابیم که زرتشتیان از زمان ساسانیان ( و حتی قبل از آن ) با دیگر ادیان نوظهور همچون مسیحیت و پیروان مانی و ... دچار اختلافات شدیدی بودند . و این از نظر پژوهشگران ، حقیقتی روشن است . برای مثال دکتر عباس قدیانی در « فرهنگ جامع تاریخ ایران » میگوید : « با ظهور سلسله ساسانى ، آیین زردشت دین رسمى امپراتورى ایران شد. در این دوره دین زردشتى با مسیحیت و با آیین مانى در جنگ بود. » [ 6 ]
یان ریپکا میگوید : « روحانیان زرتشتى، در سده چهارم، ناچار بودند به مبارزه‏ ها و رقابت‏هاى زیادى با آیین‏هاى مانوى و مسیحى، که در آن اوان احکام دین خود را به‏ طور جامع و کاملا مدون در دست داشتند، تن دردهند . » [ 7 ]
در همین درگیری ها بود که اسلام نیز اعلام موجودیت کرد و خطری تازه برای دین زرتشتی ( که در عصر ساسانی از درون پوچ و تهی شده بود ) به شمار آمد .
سرعت گسترش اسلام بسیار بیشتر از سرعت مسیحیت و آیین مانی بود . همین امر موجب شد که زرتشتیان در مناظرات و گفتگوها با مشکلاتی جدی مواجه شوند و علت آن نیز چنین بود که خرافات و باورهای نادرست و نابخردانه سراسر دین زرتشتی را فرا گرفته بود .
دین زرتشتی در این زمان تا حد زیادی از پیروانش را از دست داده بود یعنی بسیاری از مردم ایران ، مسیحی ، مانوی ( و یا حتی بودایی ) و مسلمان شده بودند . در این زمان بود که رهبران زرتشتی که از لحاظ فکری و عقیدتی در حدی بسیار بحرانی به سر می بردند ، دست به رفورمی گسترده زدند و با حذف مقدار بسیار زیادی از متون دینی خود و نابود ساختن هماهنگ سایر متون ، کار تحریف را به انجام رساندند .
گرانتوسکى میگوید : « در سده سوم میلادى نوشته‏ هاى کتاب مقدس زرتشتیان یعنى اوستا تصحیح شد. بعدا در سده‏هاى چهارم و ششم متون آن جمع‏ آورى و مدون گردید. در زمان ساسانیان الفباى اوستائى ویژه‏اى به نام زند پدید آمد . امروز هم متن اوستا با همان الفبا در دست رس است، و حتى ضمن آن ترجمه فارسى میانه آن با تفسیر به نام پازند تدوین گردید. »  [ 8 ]
در ادامه به گسترش مانویت و مسیحیت اشاره میکند ...
آرتور کریستین سن در کتاب « ایران در زمان ساسانیان‏ » میگوید : « قراینى در دست داریم، که از روى آن میتوان گفت شریعت زردشتى در قرن نخستین تسلط عرب تا حدى اصلاح شده و تغییر پیدا کرده است و زردشتیان خود مایل بوده‏ اند، که بعضى از افسانه ‏ها و اساطیر عامى و بعضى از اعتقاداتى را که، در فصول اوستا ثبت شده بود، حذف‏ کنند. » [ 9 ]
و همینطور میگوید :
« شریعت زردشتى، که در زمان ساسانیان دین رسمى کشور محسوب میشد، مبتنى بر اصولى بود، که در پایان این عهد بکلى میان‏ تهى و بى ‏مغز شده بود. انحطاط قطعى و ناگزیر بود. هنگامى که غلبه اسلام دولت ساسانى را، که پشتیبان روحانیان بود، واژگون کرد، روحانیون دریافتند، که باید کوشش فوق العاده براى حفظ شریعت خود از انحلال تام بنمایند. » [ 10 ]
و ادامه به صراحت تحریف عمدی و نابود کردن بخش عظیمی از اوستا توسط رهبران دینی زرتشتی را بیان میکند .

یان ریپکا میگوید :« نحله‏ هاى مختلف و فرقه‏ هاى گوناگون مذهبى متکلمان رسمى را بر آن داشتند که در آن‏ احکام اوستایى دست به اصلاحات و تغییراتى بزنند. بنابر سنت، شرایع در دوران ساسانیان بیست و یک «نسک» (فصل، بخش) داشته که فقط قسمت کوچکى از آن براى ما به‏جاى مانده است. کهن‏ ترین دست‏نویس‏هاى اوستا، که امروز در دست است، فقط از سده سیزده و چهارده بوده، حتى پاره‏اى از آنان بسیار متأخرتر است. » [ 11 ]

ناگفته نماند که با وجود تلاشهای بسیار زیاد هیربدان ( و دیگر رهبران زرتشتی ) برای تحریف و یا بهتر است بگوییم سانسور اوستا ، این امر تا حدی موفقیت آمیز و تا حدی ناموفق بوده است . موفق از این بابت که آنان توانستند به مرور بخش بزرگی از اوستا را نابود کنند تا گذشته شان بیش از پیش در دنیا منتشر نشود . و آنان از جهتی در این پروژه ناموفق بودند . چراکه بخشی از آموزه های اصیل آنان همچنان توسط قشر سنتی ( و پایبند ) حفظ و باقی مانده است و آن همان نسک « وندیداد » است . که امروزه میراث بانانِ توجیه گران و سانسور گران سده های گذشته ، سعی میکنند تا این کتاب را نیز سانسور ، بلکه حذف کنند لیکن آنان ناموفق خواهند بود .


پی نوشت : 

1 . وندیداد اوستا ، صفحه 8 و 284 ، پژوهش جیمز دارمستتر ، ترجمه ی دکتر موسی جوان ، ناشر دنیای کتاب ، تهران ، 1384 هـ 

 گاتها ، پژوهش پورداود ( پژوهش اول و دوم ) ؛ صفحه 71 ، انتشارات اساطیر ، چاپ دوم 1384                                      

 ایران در زمان ساسانیان‏ ، ص 91 ؛ نویسنده: آرتور کرستین سن ، ناشر: دنیاى کتاب‏ تهران‏ ، 1368 هـ ش ،چاپ ششم‏

 عباس قدیانى‏ ، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏ ، انتشارات آرون‏ ، تهران‏ ، 1387 هـ ش / چاپ ششم‏ ، ج 1 ص 152

 محمد مهدى ملایرى ، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى‏ ، ناشر: توس‏ ، تهران‏ ، 1379 ش‏ ، چاپ اول‏ ، ج 6 ص 310 

2. ابراهیم پورداود ، گاتها ، کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، 1378 هـ ش ،  صفحه 406

3. ابراهیم پورداود ، گاتها ، کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، 1378 هـ ش ،  صفحه 70

4. یان ریپکا ، « تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ » ، صفحه 69 ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول

5. برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ج 1 ص 338 ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏

 6. عباس قدیانى‏ ، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏ ، ج 1 ص 422 ، انتشارات آرون‏ ، تهران‏ ، چاپ ششم‏  

7. یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، صفحه 35 ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول

8. گرانتوسکى ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز ، صفحه 161 ، ناشر: انتشارات پویش‏ ؛ تهران‏ ، چاپ اول‏  

9. آرتور کریستین سن ؛ ایران در زمان ساسانیان‏ ، صفحه 208 – 209 ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ ششم‏  

10. آرتور کریستین سن ؛ ایران در زمان ساسانیان‏ ، صفحه 571 ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ ششم‏  

11. یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، صفحه 35 - 36 ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول

کلمات کلیدی : موبدان زرتشتی و رفرم دینی , موبدان زرتشتی و تحریف عمدی اوستا ، اصلاحات و رفورم دین زرتشتی 

[ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 5:29 عصر ] [ سیاوش امیرشاهی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به نام خداوندگار ، سرزمینمان ایران نقاط تاریک و روشن فراوانی دارد. آنچه ما در این وبلاگ در پی آن هستیم بیان حقایقی است که کمتر بدان پرداخته شده است. فراموش نکنیم که شناخت درست گذشته چراغ راه آینده است. نباید خود را فریب داد. حقیقت را باید گفت گرچه بر ضرر ما باشد.
امکانات وب