با به قدرت رسيدن کوروش يهوديان هم، مانند ساير مردمي که در تبعيد به سر ميبردند، اجازه يافتند تا به سرزمينهاي مادري خود بازگردند. چنين مينمايد که کوروش به دو دليل چنين سياستي را در پيش گرفته باشد. نخستين دليل، آن است که احتمالاً هنگام مقدمهچيني براي حمله به بابل، و احتمالاً ساير سرزمينها، خود را همچون نجاتبخش معرفي ميکرده و با هواداري از مردم مظلوم و تبعيدي که در اين دوران شمار زيادي از اهالي بابل را تشکيل ميدادهاند پشتيباني ايشان را جلب ميکرده است. قاعدتاً او پس از پيروزي و به دست آوردن حکومت بابل ميبايست به وعدههاي خويش عمل کند و انتظار مردم را برآورد. به همين دليل هم آزادسازي قومهاي تبعيدي و چشمپوشي از ديون قبيلههاي شکستخورده و مردم مغلوبِ تبعيدي يا بردهشده ادامهي سياست عمومي او به عنوان ناجي محسوب ميشده است.