حقایق تاریخ باستان حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
| ||
در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود.
« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مىداند مىگوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »
در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتکدس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى دادند .»
« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یرافنامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت . »
مرتضی راوندی میگوید : «کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پىدرپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعینحال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»
یان ریپکا میگوید :
استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند : « بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى دادهاند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیرهها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخنویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتکدس، پسندیده بوده و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکىنژاد قرار میدادند . »
ابن اثیر الجزری می نویسد : « برخى از تازیان در بحرین، کیش زرتشتى را پذیرفته بودند. و زرارة بن عدس و دو پسرش، حاجب و لقیط، همچنین اقرع بن حابس و دیگران زرتشتى بودند. و لقیط به همین جهة با دختر خود دختنوس ، زناشوئى کرده و این نام فارسى را بر او نهاده بود. »
ازدواج خواهر و برادر ؛ در منظومه « ویس و رامین » اثر فخرالدین اسعد گرگانی آمده است :
و نیز در «ویس و رامین» گفتار 16 ص 51 بیت 33 آمده است:
و در گفتار 24 ص 69 بیت 13 و 14 آمده است:
در «ویس و رامین» گفتار 24 ص 70 و 71 بیت 40- 43 و گفتار 25 ص 72 بیت 3 و 4، بترتیب، آمده است:
براى اطلاع بر کیفیت و ارزش و آگاهى بر پارهاى از خصوصیات داستان «ویس و رامین» مراجعه کنید به : مقاله جناب آقاى مجتبى مینوى در «مجله سخن» دوره ششم، شماره نخستین سال 1333 خورشیدى، و مقالت سودمند استاد ولادیمیر مینورسکى، ترجمه آقاى دکتر مصطفى مقربى، در جلد چهارم، دفتر 1 و 2 «فرهنگ ایران زمین» سال 1335 خورشیدى ص 3 - 73 در آثار شاعران و نویسندگان فارسىزبان نیز جاى بجاى بدین معنى اشاراتى طنزآمیز و نفرتبار و حاکى از نکوهش دیده مىشود ، و از آن جمله سنائى گوید :
آرتور کریستین سن میگوید : «اهتمام در پاکى نسب و خون خانواده یکى از صفات بارزه جامعه ایرانى بشمار مى رفت، تا بحدى که ازدواج با محارم را جایز مى شمردند و چنین وصلتى را خویذوگدس (در اوستا خوایت ودث) مى خواندند. این رسم از قدیم معمول بود، حتى در عهد هخامنشیان ، اگرچه معنى لفظ خوایت ودث در اوستاى موجود مصرح نیست، ولى در نسکهاى مفقود مراد از آن بى شبهه مزاوجت با محارم بوده. در بغ نسک و ورشتمان سرنک. اشاره به اجر این عمل رفته، مثلا اینکه مزاوجت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدى روشن میشود و دیوان را بدور میراند. نرسى برزمهر مفسر ادعا کرده، که خویذوگدس معاصى کبیره را محو مى کند. در زمان ساسانیان نه تنها در کتب معاصران مثل آگاثیاس و کتاب منسوب بابن دیصان ذکر این عمل رفته، بلکه در وقایع آن دوره هم شواهدى چند مى بینیم. یکى از اولیاء آن عهد ارداى ویراز، که هفت خواهر خود را بزنى گرفته بود ، ممکن است وجود خارجى نداشته باشد، اما وهرام چوبین خواهر خود گردیگ (گردیه) را گرفت و مهران گشنسپ نیز پیش از گرویدن بکیش نصارى «بنابر عادت ناشایست و ناپاکى، که این گمراهان آنرا قانونى و بحق مى پندارند» خواهرش را عقد کرده بود . بطریق ماربها هم عصر انوشیروان در کتاب حقوق سریانى. که راجع بازدواج است، گوید : «عدالت خاصه پرستندگان اوهرمزد بنحوى جارى میشود، که مرد مجاز است با مادر و دختر و خواهر خود مزاوجت کند»؛ و مثالهایى آورده است، که زردشتیان براى تأیید و تقدیس این امر روایت مى کرده اند . با وجود اسناد معتبرى، که در منابع زردشتى و کتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده میشود، کوششى که بعضى از پارسیان جدید براى انکار این عمل، یعنى وصلت با اقارب میکنند، بى اساس و سبک سرانه است. مثلا تاویلى، که بلسارا از کلمه خویذوگدس کرده و گفته است معنى آن «حصول رابطه است بین خدا و بنده بوسیله زهد و پرهیزکارى»، و نیز او گوید در زمان تحریر کتب پهلوى معنى ازدواج نامشروع باین کلمه تعلق گرفته است، ظاهرا «مراد اعمالى بوده، که منحصرا بحکماء مزدکى مذهب نسبت می داده اند نه زردشتیان»، ولى باید دانست، که ازدواج با اقارب بهیچ وجه زنا محسوب نمی شده، بلکه عمل ثوابى بوده، که از لحاظ دینى اجرى عظیم داشته است. محتمل است، که قول هیون تسیانگ چینى در اوایل قرن هفتم میلادى ، که گوید ازدواج ایرانیان عصر او بسیار آشفته است، ناظر بهمین رسم باشد.»
دکتر عباس قدیانی در معنی خوایتودت Khvaetvatha میگوید :
و صد البته در این زمینه اسناد ایرانی و یونانی و ... فراوان است .
[ یکشنبه 92/4/23 ] [ 4:32 عصر ] [ سیاوش امیرشاهی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |