حقایق تاریخ باستان حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
| ||
خلاصه مقاله :
متن کامل مقاله : ویل دورانت در « تاریخ تمدن » پس از بیان آزادی نسبی زنان در برهه ای از زمان ، درباره ی دوران پس از داریوش هخامنشی در ایران می نویسد : « زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا بامردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده ، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد. کنیزکان آزادی بیشتری داشتند ، چه لازم بود از مهمانان خواجه ی خود پذیرایی کنند. » [1] هانرى رونه دالمنى ، دانشمند فرانسوی ، متوفای 1950 میلادی ، پژوهشگر عرصه ی فرهنگ و تاریخ ایران در « سفرنامه از خراسان تا بختیارى » می نویسد : « اگر به تاریخ مراجعه کنیم مى بینیم که این رسم در زمان هاى پیشین هم در ایران معمول بود . زن زردشتى با لباس بیرون بوده و مستورى - پوشیدگی و حجاب - زنان علامت شأن و شوکت و احترام محسوب می شده است. » [2] استاد مرتضی راوندی در « تاریخ اجتماعی ایران » پوشش زنان ایرانی زرتشتی را از قول « پیترو دلاواله » خاورشناس ایتالیایی چنین بیان می دارد : « لباس زنان نیز یکسان است و بیش از آن که به لباس زن هاى ایرانى فعلى شباهت داشته باشد ، شبیه عرب ها و کلدانی ها و همانند ردایى است که من از ناپل به قصد اورشلیم همراه آوردم ، یعنى بدون کمر پوشیده مىشود و بر تن فراخ است. چیزى که به لباس زن هاى گبر ، لطف و ملاحت خاصى مىبخشد ، روسرى آنان است که رنگى بین سبز و زرد دارد ولى بیشتر مایل به زرد است ، زن هاى گبران ، دستار را مانند عربها و کلدانی ها دور صورت خود مى بندند ، درحالى که یک سر آن از جلو تا کمر و انتهاى دیگر آن از عقب به طرف زمین آویزان است و مجموعاً نماى خوشى دارد. » دن گارسیا دسیلوا فیگویروا ، متوفای 1621 میلادی ، ایران شناس و پژوهشگر عرصه ی تاریخ ، سیاستمدار و سفیر پادشاه اسپانیا در دربار صفوی می نویسد : « هومر هرجا در تروا از زنان آسیائى سخن به میان مى آورد آن ها را کاملاً مستور و ملبّس به لباس هاى بلند و آراسته توصیف مى کند . اگرچه پوشش زنان مشرق زمین در قرون اخیر بسیار بد و نامطبوع است. » [4] نکته این جا است که ایشان پوشش اصیل زنان آسیایی ( مخصوصاً زنان ایرانی که در طول تاریخ دائماً با یونانی ها و رومی ها مرتبط بودند ) را پوششی کامل معرفی می کند. گزنفون در « کورش نامه » از قول آراسپ مادی ماجرای یک زن ایرانی را تعریف می کند که شوهرش در جنگ کشته شد . آراسپ به کورش گفت که وقتی خبر مرگ شوهر را به زن رساندند ، « هنوز این جمله تمام نشده بود که زن شیون کنان ، پرده از سر بدرید و کلیه خدمه ناله و زارى کردند و به شدت بر سر خویش کوبیدند . ما در این حال تضرعآمیز ، قسمت اعظم صورت و گردن و بازوى بلورینش را دیدیم ، دستهایش از حجاب بیرون افتاده و مانند قطعهاى جواهر شفاف درخشیدن گرفت. » [5] که همین نشان می دهد زنان ایرانی و مخصوصاً این زن در حجاب و در پرده بود . گرچه در اثر شنیدن خبر کشته شدن شوهرش و زاری نمودنش ، فقط صورت و گردن و بازویش آشکار شد . البته آن هم با دقت فراوانی که سربازان کورش هخامنشی در تماشای بدن این زن به خرج دادند ! و البته نمونه ای دیگر در مسیر بررسی حجاب زنان ایرانی ، ملکه وشتی همسر خشایارشا است. در تورات آمده است که خشایارشا در یکی از جشن ها در اثر باده نوشی مست بود . به همین علت از همسر خود ؛ ملکه وشتی ( وستی ) درخواست کرد تا با بدن برهنه حاضر شده و برقصد . ملکه وشتی که نمونه ای از حیای زن ایرانی است ، حاضر به پذیرش این ننگ و ذلت نگردید. خشایارشا نیز به تحریک درباریان ملکه وشتی را رها کرد و با استر ( دختری یهودی ) ازدواج کرد. و در ادامه نیز فاجعه پوریم رخ داد. [6] و اما حکیم ابوالقاسم فردوسی و بیان کیفیت حجاب بانوان در ایران باستان سخن گفتن شیرین با مهتران در شاهنامه : چنین گفت شیریـــن که ای مهتران بسه چیز باشــــد زنان را بهــــــــــی یکی آنکه باشرم و با خواسته است دگر آنکه فـــــــرخ پســــــر زایـــد اوی سه دیگر که بالا و رویــــــــــش بـود بدانگه که من جفت خســـرو شدم چوبیکام وبیــــــدل بیامــــــــد ز روم ازان پس بدان کامگــــاری رســـــید وز او نیز فرزنـــــــــد بودم چـــــــــهار چو نستـــــور وچون شـهریار و فرود زجم و فریدون چو ایشـــــــــان نزاد که هر چار اکنـــــــــون بخاک اندرند بگفت این وبگـــــــشاد چادر ز روی ودیگر چنین هست رویم که هست مرا از هنــــــــــــر موی بد در نهـــان نمودم همین اسـت آن جادوئـــــی نه کس موی اوپیش ازاین دیده بود همچنین در ماجرای سخن گفتن تهمینه با رستم ، تهمینه چنین می گوید: چنین داد پاســـــــخ که تهمیــنه ام یکی دخت شاه سمــــــــنگان منم بگیتی ز شاهان مراجفـــت نیست ز پــــــرده برون کس ندیده مــــــــرا همچنین در ماجرای آمدن منیژه نزد رستم ، منیژه می گوید که تا به حال آفتاب به بدن من نرسیده است : منیژه منم دخــــــت افراسیـــــــاب همچنین در شاهنامه ؛ همسران جمشید ، پوشیده روی نامیده شدند. یعنی پوشیده و محجبّه بودند. دوپاکیزه از خانه جــــــــــــــم شید که جمشید را هر دو خواهــر بدند ز پوشیده رویان یکـــی شــــهرناز بایوان ضحاک بردنـدشــــــــــــــــان سپاهیان ایران وقتی با هم حرف می زدند و از اسیر شدن زن و فرزندان سخن مگفتند زنان را پوشیده رویان خطاب کردند : چو پوشیده رویـان ایـران سپــــــاه زن و زاده در بند ترکـان شــــــــوند پی نوشت : [1]. ویل دورانت ، تاریخ تمدن ؛ انتشارات علمی فرهنگی ، تهران ، ج 1 ص 434 [2]. هانرى رونه دالمنى ، سفرنامه از خراسان تا بختیارى ، ترجمه محمد على فره وشى ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1335 هـ ش ، صفحه 295 [3]. مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعى ایران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم ، ج 7 ، ص 101 [4]. سفرنامه دن گارسیا دسیلوا فیگویروا ، ترجمه غلامرضا سمیعى ، نشر نو ، تهران ، چاپ اول ، صفحه 187 [5]. کوروشنامه ، نویسنده : گز نفون ( قرن 4 پیش از میلاد ) ترجمه: رضا مشایخى ، انتشارات علمى و فرهنگى ؛ تهران ، چاپ ششم ، صفحه 128 [6]. کلیک کنید . [7]. ) شاهنامه ، در فهرست : کشتن شیرین خود را و کشته شدن شیروی ، ص 7118 – 7119 – 7120 [8]. همان ، در فهرست : آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان به نزد رستم ، ص 1101 [9]. همان ، ص 2784 [10]. همان ، ص 85 ، در فهرست : پادشاهی ضحاک ، [11]. همان ، ص 659 ، جنگ نوذر با افراسیاب بار سوم [ پنج شنبه 92/7/25 ] [ 6:21 عصر ] [ سیاوش امیرشاهی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |