حقایق تاریخ باستان حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
| ||
آیا می دانید اکثر سروده های گاتها در گذر تاریخ ، از بین رفته است ؟ در ادامه بر اساس دلیل به این موضوع می پردازیم . بسیاری از سروده هایی که در گذر تاریخ همواره جزو گاتها شمرده می شد امروزه از گاتها اخراج شده و جزو یسنا ( و نه گاتها ) محسوب می گردد. [1] علاوه بر این مسئله باید توجه داشت که اکثر گاتها در گذر تاریخ از بین رفته است و هیچ اثری از آن باقی نمانده است. دلایلی در اثبات این مدعا : اول - استاد شادروان ابراهیم پورداود گفته اند : « تمام سخنان زرتشت را در دست نداریم. فقط جزو مختصری از آنها به ما رسیده است.» [2] استاد پورداود، پدر اوستا شناسی ایران می افزایند : « گاتها روزی جزو یک کتاب بسیار بزرگی بود. لابد همان است که مورّخ یونانی هرمیپوس که ذکرش گذشت از آن صحبت داشت. نظر به معنی گاتا در کتب برهمنان و بودائی ها، گاتهای اوستا را نیز باید در قدیم جزو مطالب منثوری تصور کرد که امروز در دست نیست. برای آنکه مطالب را مختصر کرده و به شکلی در آوردند که مردم بتوانند به حافظه بسپارند متوسل به شعر می شدند و این شکل و طرز نوشتن مخصوصاً در میان اقوام هند و اروپایی متداول بود. وضع گاتهای حالیّه خود بهترین گواه است که روزی ضمیمه مطالب منثور بوده است. بسا از فصول گاتها بدون آغاز و بی انجام به نظر می رسد. بسیاری از جاها بریده و ناتمام است. برای آنکه قسمت نثر آن، که در واقع معنی آن را هم روشن و معلوم می ساخت از میان رفت. فقط آنچه شعر بود و بهتر به حافظه سپرده می شد به جا ماند. » [3] البته ایشان در ادامه نظر خود را کامل کردند و به نابودی اکثر اشعار گاتها نیز اشاره نمودند. دوم - ایشان می افزایند : « سرود ها و نیایش ها و نمازهای اوستا مدت زمانی چنان که عادت پیشینیان بود از سینه به سینه می گردید تا آنکه به یک خط آریایی نوشته شد. درچه زمان این کار انجام گرفت نمی دانیم. همین قدر می توان گفت که کتاب مذهبی ایرانیان در پانصد سال پیش از مسیح تدوین شده بود. » [4] موبد فیروز آذرگشسب نیز مقاله ای نوشته بودند و در آن مقاله چنین گفتند که زرتشت بسیار قبل تر از هخامنشیان زندگی می کرد. چون زرتشت در اوستا خداوند را با نام مزدا اهوره خطاب می کند، اما هخامنشیان در کتیبه های خود خداوند را « هرمزد » می نامیدند! یعنی « مزدا اهوره » به «هرمزد » تغییر شکل داد. [5] روشن است که نام خداوند ( اهورامزدا ) بسیار پرکاربردتر و محبوب تر از سروده های گاتهایی بوده است. حال که ذهن مردمان و حتی رهبران دینی زرتشتی نتوانست نام خداوند را به شکل اصیل و درست حفظ کند، چگونه می توان باور کرد اشعاری که برای مردم قابل فهم نبود، در طول چندین هزار سال در سینه ی مردم دست نخورده باقی بماند ؟؟؟ استاد پورداود تأکید میکند که گویش گاتهایی و بلکه زبان اوستایی دو هزار سال پیش از بین رفت. [6] یعنی مردم زرتشتی در طول تاریخ متوجه معنای و عبارات گاتهایی نمی شدند و عبارات گاتها نیز بسیار سنگین و برای ذهن مردم نامأنوس بود. لذا با قرار دادن این نکته در کنار آنچه که بر سر نام اهورامزدا آمد، نتیجه می گیریم که ذهن مردمان و رهبران دینی توان حفظ و نگه داری درست گاتها را نداشتند. سوم - مرحوم پورداود که پژوهش های ایشان برای جامعه ی زرتشتیان ، گنجینه ای بزرگ محسوب می شود ، می گویند : « مورّخ یونانی هرمیپوس که در قرن سوم پیش از مسیح می زیست کتابی در خصوص ایران نوشته بود که امروز در دست نیست. ولی یک مورّخ رومی موسوم به پلینیوس که در قرن اول میلادی در هنگام آتش فشانی کوه وزوو مرد، در کتاب خویش موسوم به تاریخ طبیعی از کتاب هرمیپوس صحبت می دارد، می گوید که او آئین ایرانیان را از روی کتاب مذهبی خود آنان که زرتشت در دو هزار هزار شعر سرائیده است به دقت مطالعه نمود. » [7] ایشان در ادامه میگویند : « گاتها روزی جزو یک کتاب بسیار بزرگی بود . لابد همان است که مورّخ یونانی هرمیپوس که ذکرش گذشت از ان صحبت داشت. » ایشان به روشنی می گویند که گاتهای اصیل به شکل نظم و نثر بود. ضمن اینکه ایشان به صراحت گفتند که گاتهای اصیل که زرتشت سروده بود، دو هزار هزار شعر بود! [8] البته از گفته های استاد پورداود بر میاید که منظور از " شعر " عبارت و جمله آهنگین است نه یک متن مفصل. یعنی مصداق امروزی آن دو میلیون شعر، می شود دو میلیون مصرع یا عبارت آهنگین. و البته ایشان به صراحت در جایی دیگر می گویند منظور از شعر در اصطلاح، همان مصرع است. [9] و البته سخن پلینیوس از قول هرمیپوس (که استاد پورداود آن را بیان داشتند.) کاملاً مطابق عقل است. بدین صورت که می دانیم زرتشت از بیست سالگی داعیه دار الهام وحیانی بود. گرچه در سی سالگی رسماً ادعای پیامبری کرد. و در هفتاد و هفت سالگی کشته شد. [10] یعنی حدود پنجاه و هفت سال در مسیر ادعای پیامبری بود. هرکیپوس نیز تعداد عبارات آهنگین زرتشت را دو میلیون جمله برمی شمرد که استاد پورداود هم اجمالاً تأیید می کند. یعنی در مدت پنجاه و هفت سال یا به عبارتی بیست و یک هزار روز، در هر روز « نود و شش » جمله آهنگین و عبارت آموزنده از سراینده ی گاتها. (با این پیش فرض نادرست که زرتشت سراینده ی گاتها باشد). این مسئله ( یعنی نود و شش عبارت در هر روز ) بسیار منطقی تر است از گاتها امروزی. چه اینکه در گاتهای امروزی تنها هشتصد و نود و شش مصرع ( یا به تعبیر هرکیپوس ، شعر ) وجود دارد. در نتیجه ی آن زرتشت از ابتدای ادعای پیامبری تا انتهای عمرش ، روزی 05 / 0 ( پنج صدم ِ جمله و یا به عبارتی هر بیست روز ، یک جمله !!! ) سخن سروده است! و این مسئله بسیار نامعقول است. چهارم – دیگر دلیل بر تحریف گاتها (نقصان در گاتها) کاستی یک قسمت از هات چهل و ششم، بند پانزدهم است. « شصت و شش بند از سروده های دومین گات اشتود ، آنچنان که گفتیم هریک از بندش دارای پنج شعر است. جز اینکه بند پانزدهم از هات چهل و ششم، امروزه دارای چهار شعر است. یک شعر از آن دیر گاهی است که از میان رفته، چه در نامه ی پهلوی شایست نشایست در کرده دوازدهم، پاره پنجاه و یکم نیز گفته شده که آن بند، یک شعر کم دارد. » [11] همچنین دکتر دوستخواه نیز در پاورقی فقره ی فوق چنین گفت. [12] استاد پورداود در ترجمه ی اول خود بر اساس پژوهش کریستین بارتولومه نیز این مسئله را تأیید نموده است. همچنین استاد پورداود درباره ی هات چهل و ششم ، بند اول می گویند که واژه ای از شعر مفقود شده است. [13] البته از دید نویسنده روشن است که احتمالاً که این مفقودی تأثیر معنایی هم داشته باشد. پنجم – دیگر دلیل بر تحریف گاتها، سخن کتاب پهلوی « شایست نشایست » است. در این کتاب که توسط پیشوایان زرتشتی در اواخر عصر ساسانیان نوشته شده است، آمده که گاتها دویست و هفتاد و هشت بند و یک هزار و شانزده بیت است. [14] در حالیکه استاد پورداود درباره ی گاتهای امروزی می گوید که گاتهای امروزی هفده هایتی ، دویست و سی و هشت قطعه و هشتصد و نود و شش شعر می باشد. [15] که نشان می دهد اوستای کنونی حداقل چهل بند ، و همچنین یکصد و سی شعر کمتر از گاتهای ساسانیان دارد. و البته بیان شد که گاتهایی که در عصر ساسانی به عنوان بخشی از یسنا نوشته شد بسیار کوچکتر از سروده های حقیقی زرتشت و حتی بی ارتباط با آن است. پی نوشت : [1]. نگاه کنید به مقاله اخراجی های گاتها ! [2]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 56 [3]. همان ، ص 82 [4]. همان ، ص 66 [5]. فیروز آذرگشسب ، گاتها ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، ص 3 - 5 [6]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 66 [7]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 70 [8]. همان ، 82 [9]. همان ، ص 82 – 84 [10]. موبد کورش نیکنام ، آئین اختیار ، انتشارات تیس ، تهران ، 1385 ؛ ص 4 [11]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 411 [12]. اوستا ، ترجمه ی دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، ج 1 ص 57 [13]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 530 [14]. شایست نشایست ، پژوهش دستور فیروز کوتوال ، کپنهاگ ، 1969 میلادی ، ص 40 The Supplementary Text to the Shayast neshayest , Firoze m.p Kotwal , Kopenhagen , 1969 , Ch , XIII , Pp 40 [15]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 82
با تشکر از استاد میرسعیدی [ سه شنبه 92/8/7 ] [ 10:35 صبح ] [ سیاوش امیرشاهی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |